ضرورتهاي ايجاد انقلاب معدني در ایران از دیدگاه شما چيست و چرا ما به انقلاب معدني نیاز داريم؟
موضوع معدن از این جنبه اهمیت پیدا میکند که ما یک کشور غنی از نظر منابع معدنی هستیم اما از لحاظ بهره برداری به جز در مواردی معدود، ورود به دانشهای نوین و بهره برداری صحیح از منابع معدنی نشده است. از یک طرف با حجم بسیار زیادی از منابع پسماند یا دور ریز روبروییم. سالها به جای در پیش گرفتن یک فرآیند مستمر و پایدار از لحاظ برداشت منابع به روشهای نوین، بهره برداری غیر اصولی انجام دادهایم فلذا از منابع خوب استفاده نکردهایم و حجم بسیاری باطله برای خودمان باقی گذاشتهایم. مشکل دیگری که داریم این است که سیستم کشف منابع معدنی بیشتر مبتنی بر سیستمهای سنتی بوده به جز مواردی معدود که اکتشافات به صورت معتبر انجام میشود، در بسیاری از موارد منابع به صورت سنتی یافت، ثبت و بهره برداری میشوند. شاید منظور آقای وزیر از انقلاب معدنی این بوده که ما نیازمند تحول بنیادی در این بخش هستیم، یعنی به سیستمهای بسیار پیشرفته مجهز شویم تا بتوانیم با بهرهبرداری صحیح از منابع، هم اتلاف را کاهش و هم راندمان برداشت را افزایش دهیم و ارزش افزوده بیشتری ایجاد کنیم.
به نظر شما ما در ایران چه ظرفيتهایي براي رسيدن به انقلاب معدني داریم؟
شکی نیست که کشور ما از لحاظ منابع بسیار غنی است اما از لحاظ روشهای بهرهبرداری که در دنیا موجود است به شدت عقب و نیازمند یک جهش هستیم که جز با آموزشهای مستمر در ردههای گوناگون امکان پذیر نیست، لذا باید در مدیریتهای معدنی و بهرهبرداری، روشهای نوین را یاد بگیریم و از این وضعیت شعارگونه خارج شویم. مرکز هوشمندی و رصد فناوری و آینده پژوهی که 3 سال پیش با ایمیدور مطرح شده است، بیشتر به این دلیل بود که ببینیم دنیا به کدام سمت میرود، آینده صنعت معدن کجاست و جایگاه ما در کجا قرار دارد و چگونه میتوانیم با سرعت بیشتری خودمان را به کشورهای پیشرفته برسانیم و این فاصله را از بین ببریم. ما نیازمند آموزشهای ترویجی، تعاملات با دنیای خارج از لحاظ انتقال تجربیات و مسیری که پیش گرفتهاند هستیم، و همچنین نیازمندیم بدانیم اتفاقات خاصی که از نگاه معدنی دنیا به ویژه در فاصله 2007 تا 2018 افتاده چه بوده است؟ دانشگاههای کشورهای مختلف با بخشهای سیاستگذار معدنی، رصدخانههایی افتتاح کردهاند و تحولات زیادی هم در این بخش رقم زدهاند که ما باید این تحولات را مانیتور کرده و از روی آن سناریوهایی را مرتبط با منابع خودمان بچینیم و از روشهای سنتی بهرهبرداری از منابع که متداول هستند، خارج شویم. وزارت صمت 20 فلز اصلی را به عنوان هدف جامع قرار داده که برای دستیابی به این هدف نیاز است تا سازمانها، تشکیلات، کارشناسان و بهرهبردارهای معدنی را در بخشهای مختلف آموزش دهیم و آنها را نسبت به آنچه که در دنیا در حال اتفاق افتادن است آگاه کنیم و با آوردن تکنولوژیهای نوین بتوانیم این فاصله را از بین ببریم.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که منابع ما از منابع سطحی به سمت منابع عمقی در حال تغییراست. در بحث بهرهبرداری از منابع زیرزمینی عمیق دچار چالش هستیم و باید در این بخش با سرعت بیشتری حرکت کنیم. لذا دانشگاهها باید برای رصد دنیا و آنچه در حال اتفاق است و صنعت پیشروی معدنی که غنی است و امکان سرمایه گذاری بیشتری دارد ورود پیدا کنند و دولت نیز از این رویکرد حمایت کند تا این فاصله پر شود.
آیا اقدامی هم در این زمینه صورت گرفته است؟
طی3 سال پیش توافقی میان دانشگاه شریف و ایمیدرو صورت گرفت. بر این اساس سال گذشته راه اندازی مرکزی به نام مرکز هوشمندی و رصدفناوری، نوآوری و آینده پژوهی معدن و صنایع معدنی در دستور کار قرار گرفت که اگرچه هنوز به صورت رسمی افتتاح نشده ولی تا پایان سال جاری این اتفاق خواهد افتاد. دراین 3 سال برخی از گروههای هوشمند مرتبط با موضوع را سازماندهی کردهایم و رصد بخشهای مختلف را نیز در دستور کار داریم که خروجی آن را در سال آینده مشاهده خواهیم کرد. این خروجیها باعث میشود که ما به مسوولین در بخشهای مختلف اعم از دولت و وزارت صمت، معاونت علمی، مجلس شورای اسلامی و کمیسیون صنایع و معادن، اساتید دانشگاه و وزارت علوم و ... خوراک رسانی کنیم برای اینکه بتوانند تصمیمات درست و راه حلهای مناسبتری در پیش بگیرند. این مرکز یک اتاق فکر بزرگ مشتمل بر اعضای هیات علمی دانشگاهی است که صنایع معدنی را به خوبی میشناسند و در کنار آنها صنعتگرانی که در حوزه خود فعالیتهای علمی را دنبال میکنند. این حرکت قطعا منافع بسیار زیادی را برای وزارت صنعت، معدن و تجارت خواهد داشت.
مزیتهای بخش معدن و صنايع معدني نسبت به ساير بخشها چیست که ميتوان این بخش را تكيه گاهي براي رشد و توسعه اقتصاد پايدار كشور دانست؟
اگر معدن را بخش اصلی منابع خدادادی تلقی کنیم که به آن ذخایر اولیه گفته میشود، کشور بسیار غنی داریم اما اصلیترین بخشی که میتواند ارزش افزوده فراوان درست کند فرآوری و مراحل بعد از استخراج معدن است یعنی استخراج معدن و صادرات محصول خام، قاعدتا چیز مطلوبی نیست برای اینکه صادرات مواد اولیه است. اما چیزی که در چرخه سود مهم است، فعالیت بیشتر در بخشهای فرآوری و بعد از آن است، فرآوری یعنی زنجیره ارزش که جای کار بسیاری دارد. در سالهای گذشته در این بخش خیلی کار نشده و به درجه مطلوب نرسیده است. ما همیشه شعار منع خام فروشی را دادهایم ولی واقعیت این است که باید از نظر تکنولوژی و دانش مجهز شویم تا بتوانیم ارزش افزوده در چرخه ایجاد کنیم.
این در شرایطی است که حتی در منابع ثانویه هم شرایط خوبی نداریم، در ایران غالبا به منابع ثانویه به وجود آمده از منابع فرآوری شده، اصطلاحا ضایعات می گویند در حالی که این پسماندها منبع بسیار زیادی از ارزش افزوده هستند. در دنیای تکنولوژیک امروز هر شهر یک معدن است و منابع ثانویه نوعی معدن محسوب میشوند که این معادن میتوانند منشا بسیاری از ارزشهایی باشند که به راحتی میتواند استحصال شود و منابع نقدینگی زیادی برای دولت و ملت به ارمغان بیاورد.
با این حساب الزامات دستيابي به انقلاب معدني در كشور ما چيست و چه چالشها و مشكلاتي در این مسیر وجود دارند؟
معدن یک موضوع ملی است. معادن ما دست کمی از منابع نفت و پتروشیمی ندارند که از هرکدام از آنها به عنوان شرکت ملی نفت، شرکت ملی گاز یا پتروشیمی نام برده میشوند. تمام منابع ما به یک نوعی منابع ملی هستند و باید نگاه ملی به آن وجود داشته باشد و نگاه وزارتخانهها به بخش معدن و فرآوری باید متحول شود. نباید انتظار داشته باشیم که وزارت صمت تنها متولی رونق بخش معدن و صنایع معدنی باشد بلکه باید همه بخشها کمک کنند و تحول بنیادی ایجاد کنند. دولت باید حمایت کند و بخش خصوصی را برای حضور در این بخش تشویق کند، قوه مقننه باید مقررات مناسب تدوین کند، تا تحولات فوق را در سطحی بالاتر از نگاه فرا بخشی ایجاد کنیم تا بتوانیم بهرهوریهای زیادی از معدن داشته باشیم و ارزش افزوده بالایی به چرخه درآوریم که این چرخه حرکتی، اشتغال زیادی ایجاد میکند و درآمد سرانه کشور را افزایش میدهد. امروز معدن یکی از ارکان اصلی تولید ثروت آینده کشور هدف گذاری شده است.
دانشگاهها عمدتا در پایش اطلاعات و آینده نگری نقش ویژهای دارند و باید پایگاه پایش اطلاعات باشند تا بتوانند به بخشهای سیاستگذار و اجرایی کمک کنند. لذا دانشگاه باید نقش خود را به خوبی ایفا کند و وزرات صمت نیز با دانشگاه همافزایی داشته باشد.
یکی دیگر از نقشهای دانشگاه، تربیت نیروی انسانی است. اگر قرار باشد مسیری را به سمت آینده طی کنیم نیازمند تخصصهای جدید، آموزشهای نوین و روشن کردن این مسیر به وسیله مهندسان، تکنسینها و مدیران صنعتی هستیم. به نظر من وجود مراکزی مثل مرکز هوشمندسازی و رصدخانه فناوری که بین ایمیدرو و دانشگاه صنعتی شریف بوجود آمده بسیار ضروری است. چنان که پیش از این هم توسط دانشگاه تهران با ایمیدرو توافقی مشابه ایجاد شده است. به نظر من اگر وزیر محترم بتواند نظیر چنین حرکتی را توسعه، و هماهنگی میان دانشگاه و معدن را افزایش دهد، قاعدتا به هدفی که آن را انقلاب معدنی عنوان کردهاند دست پیدا میکنند و دانشگاه هم در این مسیر مشارکت خوبی خواهد داشت.
و اما به عنوان کلام آخر امیدوارم با هدف گذاری که وزیر محترم صمت انجام دادهاند بتوانیم شاهد تحولات فراگیر باشیم. خواهش من از وزارت صنعت، معدن و تجارت این است که با حمایت، پشتیبانی و ملزم کردن مرکز هوشمندی به تولید و ارایه گزارشات راهبردی، هرچه سریعتر خروجیهای آن را برای برنامه ریزی و خروج از سردرگمیهای فعلی مورد استفاده قرار دهد. با ارایه گزارش خروجیهای مورد نظر این امتیاز ایجاد میشود که از سردرگمی فعلی برای آینده نگری خارج شویم. لذا وزیر محترم صمت با در دست داشتن اختیارات وزارتخانه و با همت و تمرکز بیشتر و همکاری معاونتهای خود میتوانند این امکان را فراهم آورند که حرکت جدیتری در این مسیر رخ دهد تا زودتر بتوانیم استارت تحولات را در بخشهای معدنی بزنیم و تحولات معدنی خوبی را در آینده نزدیک شاهد باشیم.